آذین زدن

لغت نامه دهخدا

( آذین زدن ) آذین زدن. [ زَ دَ] ( مص مرکب ) آذین بستن : و بتمامت ممالک آذینها بزنند. ( تاریخ طبرستان ). فرمود تا بخروارها زرو جواهر و جامه ها با مهد و عماری پیش مهر فیروز فرستند و بجمله ممالک آذینها زنند. ( تاریخ طبرستان ).

فرهنگ فارسی

( آذین زدن ) ( مصدر ) زینت کردن دکانها و بازارها در روزهای جشن و شادمانی .
آذین بستن

ویکی واژه

آذین‌زدن
(قدیمی): بستن زیور. .../ ز دیبای چین بر گل آذین زده‌ست «فردوسی»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال تک نیت فال تک نیت فال چای فال چای فال شمع فال شمع