لغت نامه دهخدا
( آواری ) آواری. ( حامص ) آوارگی. || ( اِ ) خاکها و سنگهای توده از خرد شدن و فروریختن کوه.
اواری. [ اَ ی ی ] ( ع اِ ) ج ِ آری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به آری شود.
( آواری ) آواری. ( حامص ) آوارگی. || ( اِ ) خاکها و سنگهای توده از خرد شدن و فروریختن کوه.
اواری. [ اَ ی ی ] ( ع اِ ) ج ِ آری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به آری شود.
( آواری ) ( صفت اسم ) سنگهایی که از خرد شدن سنگهای دیگری پدید آید
جمع آری
آواری
{clastic} [زمین شناسی] 1. مربوط به سنگ یا رسوبی که بیشتر از قطعات شکستۀ سنگ یا کانی ها تشکیل و مسافتی را از منشأ خود دور شده باشد 2. بافت چنین سنگی * مصوب فرهنگستان اول
آواری (کمون). آواری ( به فرانسوی: Avaray ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Mer واقع شده است. آواری ۱۳٫۸۸ کیلومتر مربع مساحت دارد ۱۰۶ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.