اطلاع دادن

لغت نامه دهخدا

اطلاع دادن. [ اِطْطِ دَ ] ( مص مرکب ) خبر دادن. آگاهی دادن. خبر کردن.آگاه کردن. مطلع کردن. آگاه ساختن. عرضه داشتن. معروض داشتن : اعثار؛ اطلاع دادن کسی را. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

خبر دادن . آگاهی دادن . خبر کردن آگاه کردن مطلع کردن . آگاه ساختن عرضه داشتن . معروض داشتن .

ویکی واژه

avvisare
informare
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال اعداد فال اعداد فال راز فال راز فال تک نیت فال تک نیت