متدین

کلمه متدین به معنای فردی که به دین خود وفادار است و آن را رعایت می‌کند به کار می‌رود. به عبارت دیگر، متدین به شخصی اطلاق می‌شود که به دستورات و آموزه‌های دینی خود عمل کرده و از گناهان پرهیز می‌کند. این واژه در فرهنگ‌های مختلف و با توجه به دین خاص ممکن است معانی و مصادیق متفاوتی داشته باشد، اما به طور کلی به معنای پایبندی به اصول و ارزش‌های دینی است. بنابراین، متدین به کسی اطلاق می‌شود که به اصول و احکام دین خود ایمان دارد و آنها را باور می‌کند. دستورات دینی را در زندگی روزمره خود به کار می‌گیرد و از کارهایی که در دین ممنوع است، دوری می‌کند. به عبادت و انجام فرایض دینی اهتمام می‌ورزد. در رفتار و کردار خود، اخلاق و منش دینی را رعایت می‌کند. در تعامل با دیگران، انسانیت و اخلاق را مد نظر قرار داده و به حقوق دیگران احترام می‌گذارد.

لغت نامه دهخدا

متدین. [ م ُ ت َ دَی ْ ی ِ ] ( ع ص ) راستکار و دیندار. ( منتهی الارب ). دیندار و راستکار. ( آنندراج ). راستگار و دین دار و فربود. ( ناظم الاطباء ). مأخوذ از تازی، دیندار و فربود و راست و درست و شاهیده و درستکار و راستکار و پایدار و در دین خود و شاهنده و صالح و صادق. ( ناظم الاطباء ). دیندار. بادیانت. آن که به احکام دین عمل کند: مردی اهل و ادیب و فاضل و نیکو منظر و متدین و متواضع دیدم. ( سفرنامه ناصرخسرو ). مردی بود که در عصر او اصیل تر و عالم تر و متدین تر از وی نبود. ( فارسنامه ابن بلخی ص 92 ). در مواضی ایام دهقانی بوده است صاین و متدین و متورع و متقی. ( سندبادنامه ص 129 ). || امین درست کار. و رجوع به تدین شود. || وام دار ومدیون و مقروض. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).

فرهنگ معین

(مُ تَ دَ یِّ ) [ ع. ] (اِفا. ) دیندار، با دیانت.

فرهنگ عمید

بادیانت، با ایمان، دین دار.

فرهنگ فارسی

بادیانت، باایمان، دین دار
( اسم ) ۱ - دین دار با دیانت. ۲ - آنکه باحکام دین عمل کند:... مردی اهل و ادیب و فاضل و نیکو منظر و متدین و متواضع دیدم. ۳ - امین درستکار. جمع: متدینین.

جمله سازی با متدین

شده مسلم این به عقل و نظر فلا تکونن من‌الممتدین
بسته کند راه رزق هر متزاهد باز کند باب رزق هر متدین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال جذب فال جذب فال ارمنی فال ارمنی فال چای فال چای