از سازهای بادی بدون زبانه است که در همۀ تمدنهای کهن، با اندازههای مختلف و شکلهای گوناگون وجود داشته و در قرن ۱۳م رواج داشته است. نی ساز مادر است و بسیاری از سازهای بادی زیرمجموعۀ آن محسوب میشوند. این ساز تقریباً در میان همۀ فرهنگها و اقوام نواحی گوناگون ایران رایج است و با نامهایی چون لَلِه، لَلِه وا، لُلِه، لُوله، لبک، دمکش، شمشال، نََل و زَل شناخته میشود. جنس اصلی این ساز قسمتی از گیاهی است که هفت بند یا گره، در فواصل لازم، داشته باشد؛ اما از مواد دیگری چون لولههای برنجی، فولادی، آلومینیومی و پلاستیکی نیز ساخته میشود. انواع رایج در نواحی گوناگون ایران معمولاً چهار سوراخ صوتی در جلو و یک سوراخ در پشت دارند؛ اما در برخی از مناطق، برای گسترش امکانات صوتی، پنج سوراخ در جلو دارند. در مناطق روستایی و عشایری این ساز معمولاً با لب نواخته میشود، اما در موسیقی ترکمنی و موسیقی کردی شمال خراسان، مانند شیوۀ رایج در موسیقی دستگاهی ایران، با دندان نواخته میشود. نواختن آن با دندان احتمالاً شیوهای نو است.

نی
لغت نامه دهخدا
آه و دریغا که خردمند را
باشد فرزند و خردمند نی
ورچه ادب دارد و دانش پدر
حاصل میراث به فرزند نی.رودکی.مر او را خرد نی و تیمار نی
به شوخیش اندر جهان یار نی.بوشکور.سرد است روزگار و دل از مهر سرد نی
می سالخورد باید و ما سالخورد نی،
از صدهزار دوست یکی دوست دوست نه
وز صدهزار مرد یکی مرد مرد نی.شاکر بخاری.ز آن چنار و سرو را بر نی و شاخ بارور
کز سر بدخواه تو بار آورد سرو و چنار.؟ ( فرهنگ اسدی ).ز لشکر به رازش کس آگاه نی
جز از نامدارانش همراه نی.فردوسی.سمن بوی آن سر زلفش که مشکین کرد آفاقش
عجب نی گر تبت گردد ز روی شوق مشتاقش.منوچهری.جز مکر و غدر او را چیز دگر هنر نیست
دستان و بند او را اندازه نی و مر نیست.ناصرخسرو.چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی
سپاه نی ملکی نی ضیاع نی رمه نی.ناصرخسرو.باکش ز هفت دوزخ سوزان نی
زهرا چو هست یار و مددکارش.ناصرخسرو.نعمتت نی و همتت بی حد
دولتت نی و حکمتت بی مر.سنائی.خردول و خربغائی نی عقل و نی خرد
اندر سرت بخردلة او بخربقه.سوزنی.بی تو نشاطیش در اندام نی
در ارمش یک نفس آرام نی.نظامی.ای همچو سراب آسمان را
با صورت تو حقیقتی نی.سیف اسفرنگ.چون مرا پنجاه نان هست اشتهی
مر ترا شش گرده همدستیم نی.مولوی.ز آنکه نامی بیند و معنیش نی
چون بیابان را مغاره گفتنی.مولوی.جامه خواب آورد و گسترد آن عجوز
گفت امکان نی و باطن پر ز سوز.مولوی.
نی. ( حرف ربط، شبه جمله ) نه. حرف نفی است. رجوع به نه شود:
دل پارسی باوفا کی بود
چوآری کند رای او نی بود.فردوسی.سر از راه پیچیده و داد نی
ز یزدان و نیکی به دل یاد نی.فردوسی.ببرم سر خسرو بدهنر
که نی پای باد امر او را نه سر.فردوسی.نه آتش پرستند و نی آفتاب
سر بخت گردان درآید به خواب.
فرهنگ معین
(نِ یا نَ ) (اِ. ) ۱ - گیاهی است آبی با شاخه های بلند و تو خالی که در زمین های باتلاقی و مرطوب می روید.
(نِ ) (اِ. ) سازی بادی از ساقة نی با چوب باریک و پنج سوراخ.
فرهنگ عمید
۲. (موسیقی ) ساز بادی از ساقۀ گیاه نی یا چوب باریک و توخالی با چهار تا شش سوراخ در یک سمت و یک یک سوراخ در سمت دیگر.
۳. لولۀ باریک پلاستیکی یا شیشه ای برای نوشیدن مایعات.
۱. حرف نفی، نه، نا.
۲. (شبه جمله ) نیست، نبود.
فرهنگ فارسی
۱ و ۲ - نفی را رساند: ( نه ۱ و ۳. ۲ - ( جمله ) گاه بجای جمله آید بمعنی (( نیست ) ): (( چشم. خون ز دلم شیفته ترکس را نی خون شو ای جشمه کاین سوز جگر کس رانی... ) ) ( خاقانی. سج. ۸٠۶ )
دهی است از دهستان ویسه بخش مریوان شهرستان سنندج در ۶ هزار گزی جنوب غربی دژ شاهپور و ۳ هزار گزی غرب راه مریوان به زراب در دامنه سردسیر و مرطوبی واقع است ٠ آبش از چشمه محصولش غلات و حبوبات و لبنیات و توتون و برنج شغل اهالی زراعت و گله داری است ٠
دانشنامه عمومی
نی (مریوان). نی ( مریوان )، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان مریوان در استان کردستان ایران است.
کوچر بیرکار ریاضی دان برنده مدال فیلدز زاده این روستا است.
این روستا در دهستان زریوار قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲٬۴۳۷ نفر ( ۵۲۷خانوار ) بوده است.
دانشنامه آزاد فارسی
نی (ساز). نِی (ساز)
(یا: نای) از سازهای بادی بدون زبانه. در همۀ تمدن های کهن، با اندازه های مختلف و شکل های گوناگون وجود دارد. در قرن ۱۳م رواج داشت. نی ساز مادر است و بسیاری از سازهای بادی زیرمجموعۀ آن اند. تقریباً در میان همۀ فرهنگ ها و اقوام نواحی گوناگون ایران رایج است و با نام هایی چون، لَلِه، لَلِه وا، لُلِه، لُوله، لبک، دمکش، شمشال، نََل و زَل معروف است. جنس اصلی این ساز قسمتی از گیاه نی (نی خام) است که هفت بند یا گره، در فواصل لازم، داشته باشد؛ اما از مواد دیگری چون لوله های برنجی، فولادی، آلومینیومی و پلاستیکی نیز ساخته می شود. نی های رایج در نواحی گوناگون ایران معمولا چهار سوراخ صوتی در جلو و یک سوراخ در پشت دارند؛ اما نی های برخی از مناطق، برای گسترش امکانات صوتی، پنج سوراخ در جلو دارد؛ ازجمله نی به کار رفته در موسیقی کلاسیک ایران (ردیف دستگاهی). در مناطق روستایی و عشایری این ساز معمولاً با لب نواخته می شود، اما در موسیقی ترکمنی و موسیقی کردی شمال خراسان نی، مانند شیوۀ رایج در موسیقی دستگاهی ایران، با دندان نواخته می شود. نواختن نی با دندان احتمالاً شیوه ای نو است. در موسیقی روستایی و عشایری ایران، نی ساز شبان ها و ساربان هاست. در برخی مناطق، در مجالس عروسی و شادمانی یا در محافل اُنس و گاه در موسیقی مذهبی نیز نواخته می شود. در موسیقی نواحی ایران، نی یا به تنهایی یا با همراهی آواز نواخته می شود؛ اما در اجرای برخی قطعات، ممکن است از دایره و ندرتاً تنبک و در برخی نواحی از دیگر سازهای کوبه ای بومی به همراه نی استفاده شود. نی، در موسیقی کلاسیک ایران، به تنهایی یا برحسب نیاز همراه با تنبک یا در قالب گروه های متشکل از سازهای ایرانی نواخته می شود.
نی (گیاه شناسی). نِی (گیاه شناسی)(cane)
نِی
نِی
گیاهان گوناگونی با ساقه های ماشوره ای، از جمله نیشکر، بامبو، و به خصوص گروهی از گیاهان از جنس Calamus، و جنس های وابسته به آن. ساقۀ بلند و باریک این گیاهان را پس از خشک شدن برای تهیه عصا، سبد، و مبلمان به کار می برند.
ویکی واژه
سازی بادی از ساقه نی با چوب باریک و پنج سوراخ برای موسیقی.
گیاهی است آبی با شاخههای بلند و تو خالی که در زمینهای باتلاقی و مرطوب میروید.
وسیلهی نوشیدن شربت.
