آغش

لغت نامه دهخدا

( آغش ) آغش. [ غ ُ ] ( اِ ) مخفّف آغوش.

فرهنگ فارسی

( آغش ) آغش و هادان در زمان کیخسرو حاکم گیلان طبرستان بود . وی در جنگ ایران و توران با [ شیده ] پسر افراسیاب و [ گرسیوز ] برادر او بجنگید و پیروز شد . مرداویج بن زیار نسب خود را به آغش می رساند .
( اسم ) ۱ - میان دو دست فراهم آورده چون از آن دو دایره واری سازند بغل . ۲ - آن مقدار از گیاه چوب کاغذ و مانند آن که به آغوش توان برداشت بغل : یک آغوش . یا به آغوش کشیدن . در میان دو دست فراهم آوردن بخود چسبانیدن کسی یا چیزی را. یا به ( در ) آغوش گرفتن .
مخفف آغوش

ویکی واژه

غُ
آغوش، بغل.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال تماس فال تماس فال احساس فال احساس فال کارت فال کارت