بی ربط

لغت نامه دهخدا

بیربط. [ رَ ]( ص مرکب ) ( از: بی + ربط ) بی پیوستگی و ارتباط. که ربط ندارد. که منظم و منتسق نیست. || بی ترتیب. بی نظم. ( آنندراج ): سخن بیربط گفتن ؛ سخنان نامنظم و غیرمنسجم گفتن. پرت و پلا گفتن. رجوع به ربط شود.

فرهنگ معین

(رَ ) [ فا - ع . ] ۱ - (ق مر. ) بدون ارتباط ، بی رابطه . ۲ - بی اساس ، مهمل .

فرهنگ عمید

۱. بی ارتباط، بی رابطه.
۲. بی نظم وترتیب.
۳. بی اساس و مهمل.

فرهنگ فارسی

۱ - بدون ارتباط بی رابطه . ۲ - بی اساس مهمل . ۳ - ( صفت )بی اطلاع بی علم ۴ - بی ترتیب بی نظم .

ویکی واژه

sconnesso
بدون ارتباط، بی رابطه.
بی اساس، مهمل.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال انبیا فال انبیا فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال چوب فال چوب