ویکی واژه آب خورده چیزی یا جایی که آب بر اثر سایش، آن را بوجود آورده باشد. بر کنار رود، سوراخهای آبخورده بود تا به سوراخی برسید آبخورده روزگار. «عنصرالمعالی»