لغت نامه دهخدا
ور ایدون که از تو بدشمن رسد
همه بت بدست برهمن رسد.فردوسی.برهمن فراوان بود نزد رای
که این بازی آرد بدانش بجای.فردوسی.چو آمد ز ایران بنزدیک رای
برهمن به شادی ورا رهنمای.فردوسی.برهمن چو آگه شد از کار شاه
که آورد از آن روی لشکر براه.فردوسی.سکندر چو روی برهمن بدید