اعزام. [ اِ ] ( از ع ، اِمص ) در تداول عامیانه فارسی ، فرستادن کسی یا کسانی را. ( یادداشت بخط مؤلف ). - اعزام داشتن ؛ فرستادن کسی یا کسانی را بجایی. روانه کردن. - اعزام شدن ؛ مأموریت یافتن کسی یا کسانی بجایی. - اعزام کردن ؛ گسیل داشتن. ارسال داشتن. فرستادن کسی یا کسانی پی کاری بجایی.
فرهنگ معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) در فارسی به معنای فرستادن ، روانه کردن .
فرهنگ عمید
روانه کردن، فرستادن.
فرهنگ فارسی
روانه کردن، گسیل داشتن، فرستادن کسی بجائیباین معنی درفارسی استعمال میشود ) ( مصدر ) فرستادن روانه کردن گسیل داشتن . توضیح بمعنی فوق اصطلاح ترکی است .