اخیر

لغت نامه دهخدا

اخیر. [ اَ ] ( ع ص ) پسین. ( مؤیدالفضلاء ).بازپسین. واپسین. آخر. آخِری. مقابل اوّل و مقدم.
اخیر. [ اَ ی َ ] ( ع ن تف ) به. خیر. بهتر: هو اخیرُ منک ، بمعنی هو خیر منک است ؛ یعنی او از تو به است و در آن معنی تفضیل نیست.

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (ص . ) پسین ، بازپسین ، آخری .

فرهنگ عمید

۱. پسین، آخری، بازپسین، واپسین.
۲. (اسم ) دنباله و آخر چیزی.
۳. (اسم ) آخرین موقع پیش از این.
بهتر.

فرهنگ فارسی

پسین، بازپسین، واپسین، آخری، دنبال و آخرچیزی ، اخیرا: در آخر، درزمان بازپسین، بتازگی، به، بهتر
( صفت ) پسین بازپسین آخر آخری مقابل اول مقدم .یا سفر اخیر. سفر واپسین آخرین سفر کنایه از مرگ .
به خیر بهتر

ویکی واژه

recente
پسین، بازپسین، آخ
تازه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تک نیت فال تک نیت استخاره کن استخاره کن فال میلادی فال میلادی