برافروختگی

لغت نامه دهخدا

برافروختگی. [ ب َ اَ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) حاصل مصدر از برافروختن. حالت و چگونگی برافروخته. روشنایی و درخشیدگی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به برافروختن و برافروخته شود.

فرهنگ فارسی

حاصل مصدر از بر افروختن حالت و چگونگی بر افروخته .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم