لغت نامه دهخدا
نبید خور که بنوروز هرکه می نخورد
نه از گروه کرام است و نز عداد اناس.منوچهری.و گاهی الف آنرا حذف کنند و ناس و با الف و لام الناس گویند. ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به ناس شود.
- ابواناس ، ام اناس ؛ از کنی است. ( از ناظم الاطباء ).
- ام اناس ؛ دختر ابوموسی اشعری و دختر قرط که جده عبدالمطلب و نیز جده اسماء دختر ابوبکر بود. ( از ناظم الاطباء ).
اناس. [ اُ ] ( اِخ ) شهریست در کرمان از نواحی روذان و در سرحد فارس و کرمان واقع است. ( از معجم البلدان ).