اعد

لغت نامه دهخدا

اعد. [ اَ ع َدد ] ( ع ن تف ) آماده تر. حاضرتر. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(اَ عَ دّ ) [ ع . ] (ص تف . ) آماده تر، مهیاتر.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آماده تر مهیا تر .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَعَدَّ: آماده نمود
معنی عَادَ: برگشت
معنی عَادٌ: نام قوم حضرت هود (علی نبینا وعلیه السلام)(مردمی عرب از انسانهای ما قبل تاریخ بوده و در جزیره زندگی میکردهانددرقرآن کریم از آنان به "عاد اولی" تعبیر شده ، و از آن به دست میآید که عاد دومی نیز بوده ،مردمی بودهاند که در احقاف زندگی میکردند و احقاف که جم...
ریشه کلمه:
عدد (۵۷ بار)

ویکی واژه

آماده تر، مهیا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال درخت فال درخت فال فنجان فال فنجان فال تاروت فال تاروت