لغت نامه دهخدا
اصل غیرتها بدانیداز اله
آن خلقان فرع حق بی اشتباه.مولوی. || پوشیده شدن کار و مانند آن. ( منتهی الارب ). پوشیده شدن کار. ( تاج المصادر بیهقی ). پوشیده گشتن کار. ( زمخشری ).
- اشتباه داشتن؛ شبیه بودن. مانند بودن:
فلکی مهی ندانم به چه کنیتت بخوانم
به کدام جنس گویم که تو اشتباه داری.سعدی.- اشتباه کاری؛ تلبیس. بهم درآمیختن. در کاری خطا کردن.
- اشتباه کردن؛ سهو کردن. خطاکردن.
- اشتباه ِ لُپی؛ درتداول عامه، اطلاق کلمه کتاب مثلاً بر دفتر بطور غلطو اشتباه.
- امثال:
اشتباه برمیگردد؛ از نو آغاز میکنیم. از نو میشمریم.