استقراض

لغت نامه دهخدا

استقراض. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) وام خواستن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). وام کردن. وام گرفتن. قرض کردن. قرض خواستن.
- استقراض کردن ؛ وام خواستن.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) وام خواستن ، قرض گرفتن . ۲ - (اِمص . ) وام خواهی .

فرهنگ عمید

قرض خواستن، قرض کردن.

فرهنگ فارسی

قرض خواستن، قرض کردن، وام خواستن، وام گرفتن ازکسی
۱ - ( مصدر ) وام خواستن قرض گرفتن . ۲ - ( اسم ) وام خواهی . جمع : استقراضات

ویکی واژه

وام خواستن، قرض گرفتن.
وام خواهی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال میلادی فال میلادی فال ای چینگ فال ای چینگ فال رابطه فال رابطه