استحباب

لغت نامه دهخدا

استحباب. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) دوست داشتن. || استحباب بر؛ برگزیدن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ). گزیدن بر. اختیار. ترجیح. نیکو شمردن چیزی را. ( از منتهی الارب ). || سزاوار شدن. || تا دیر ماندن آب در شکنبه شتر و تشنه ناشدن وی از آن. ( منتهی الارب ). || ( اصطلاح شرع ) مقابل وجوب ، کراهت ، حرمت و مترادف ندب است و هو ما یستحق فاعله المدح و الثواب ، و لایستحق تارکه الذنب و العقاب.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - خوب و نیکو شمردن . ۲ - مستحب دانستن .

فرهنگ عمید

۱. (فقه ) مستحب بودن امری.
۲. [قدیمی] خوب و نیکو شمردن.

فرهنگ فارسی

مستحب دانستن، خوب ونیکوشمردن، دوست داشتن، برگزیدن
۱ - ( مصدر ) نیکو شمردن پسندیده داشتن . ۲ - دوست داشتن . ۳ - مستحب دانستن . ۴ - ( اسم ) پسندیدگی : استحباب این عمل در شریعت وارد است .

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:احکام پنج گانه شرعی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] استحباب به معنای طلب غیر اکیدِ ملازم با جواز ترک می باشد. از احکام پنج گانه تکلیفی را استحباب گویند. از این عنوان در باب طهارت و صوم و نیز سایر ابواب فقهی به مناسبت و در اصول فقه، مبحث اوامر، ضدّ و مقدّمۀ واجب، سخن رفته است.
ـــ استحباب، از اقسام احکام ترخیصی و نوعی حکم شرعی تکلیفی است که به معنای الزام و طلب غیر اکید مولا به انجام فعلی دارای مصلحت غیر ملزمه است؛ به بیان دیگر، قانون گذار (شارع) مکلف را به انجام متعلق آن تشویق و تحریص می نماید، ولی او را ملزم به انجام آن نمی کند؛ به این صورت که به فعل آن ثواب می دهد، ولی ترک آن را موجب عقاب نمی داند، مانند: استحباب نمازهای نافله و روزه مستحبی. ـــ استحباب به طلب یا رجحان فعل با عدم منع از ترک آن، تعریف شده است.بر اساس این تعریف، مفهوم استحباب مرکّب از دو جزء یعنی طلب یا رجحان و عدم منع از ترک می باشد.
تعریف متأخران
متأخّران در تعریفی دیگر حکم را به اراده و خواست مولا یا آنچه از مقام ابراز و اظهار ارادۀ مولا انتزاع می شود، تفسیر کرده اند.بنابر تفسیر نخست از دو تفسیر متأخّران، اراده اگر شدید باشد، افادۀ وجوب و اگر ضعیف باشد، افادۀ استحباب می کند و بنا بر تفسیر دوم، چنانچه ارادۀ شدید منشأ انتزاع باشد، وجوب و اگر ارادۀ ضعیف منشأ آن باشد، استحباب انتزاع می شود. بر اساس تعریف متأخّران، استحباب مفهومی بسیط دارد که عبارت است از مرتبه ای از اراده.
تعریف استحباب در قرآن و احادیث
استحباب به هر دو تعریف یاد شده تنها در اصطلاح فقها به کار می رود، امّا در قرآن کریم و احادیث معصومان علیهم السّلام در همان معنای لغوی خود یعنی دوست داشتن و پسندیدن چیزی به کار رفته است.
عناوین دیگر استحباب
...
[ویکی اهل البیت] از احکام پنج گانه تکلیفی
استحباب، مصدر ثلاثی مزید باب استفعال از ریشه «ح -ب -ب» در لغت به معنای برگزیدن چیزی است. و در اصطلاح فقه، یکی از احکام پنج گانه تکلیفی است که فعلِ آن رجحان دارد و شارع بر انجام آن تشویق کرده و عمل به چنین حکمی، سزاوار ستایش و پاداش است ولی ترک آن، کیفر و سرزنش در پی ندارد، مگر در موارد خاصی که تداوم ترک مستحبات موجب از بین رفتن فضایل اخلاقی و عواطف انسانی و وهن احکام الهی تلقی شود.
در قرآن کریم و احادیث معصومان علیهم السّلام غالباً در همان معنای لغوی خود، یعنی دوست داشتن، پسندیدن و ترجیح دادن چیزی بکار رفته است.
[ویکی فقه] استحباب (قرآن). استحباب از احکام پنج گانه فقهی به معنای طلب غیر حتمی و غیر جازم می باشد که فاعل آن قابل مدح بوده و تارک آن سزاوار کیفر نیست.
در این مدخل از واژه های «تطوع» و «نفل» استفاده شده است. گفتنی است، استحباب مواردی همانند انفاق و... که از صیغه های امر یا غیر آن فهمیده می شود در ذیل مدخل های خود بیان خواهد شد.

ویکی واژه

خوب و نیکو شمردن.
مستحب دانستن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم