لغت نامه دهخدا
اخوان. [ اِخ ْ ] ( ع اِ ) ج ِ اَخ. برادران. دوستان. برادرخواندگان :
بدان ای پدر کان جوانان من
که هستند همزاد و اخوان من
ز خانه مرا چون بدشت آختند
برهنه بچاهم درانداختند.شمسی ( یوسف و زلیخا ).اخوان بفتح بدین معنی خطاست. ( غیاث اللغات ).