لغت نامه دهخدا
احلام. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ حِلْم. بردباریها. سکون ها. وقارها. عقلها. || ج ِ حُلْم. خوابهای شیطانی. ( ملخص اللغات حسن خطیب ). بنات اللیل. ( المرصع ). بنات الکری. ( المرصع ). خوابها. خواب های شوریده که آن را تعبیری نتوان کرد. ( مؤیدالفضلاء ). خوابهای پریشان. هر آنچه شخص خفته در خواب بیند. || ج ِ حُلْم ، بمعنی آرمیدن در خواب ، و آن علامت بلوغ است. || ج ِ حلیم. بردباران. || اجسام. و واحد آن نیامده است. ( منتهی الارب ).