آش پختن

لغت نامه دهخدا

اشپختن. [ اِ پ ُ ت َ ] ( مص ) شپوختن. رجوع به اشپوختن شود.

فرهنگ فارسی

( آش پختن ) ( مصدر ) پختن و آماده کردن آش یا آش پختن برای کسی . توطئه ای برای او ترتیب دادن کسی را برای اذیت کردن وی برانگیختن : آشی برایت بپزم که خودت حظ کنی .

ویکی واژه

آش‌پختن
(گفتگو): تهیه نوعی خوراک از غلات که و حبوبات معمولا آش نامیده می‌شود.
برای کسی آش پختن کنایه از: کاری به زیان او انجام دادن، یا توطئه چیدن برای او.
برای تنبیه و ادب کردن او تصمیم‌هایی گرفتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تک نیت فال تک نیت فال قهوه فال قهوه