روانشناسان احساس ناامیدی را به عنوان نوعی غم و ناراحتی، ناشی از احساس فقدان و شکاف دردناک یا آزاردهنده بین انتظارات ما و واقعیت تعریف میکنند. زمانی که بر این باوریم که باید به یک موقعیت یا خواستهای دست یابیم تا احساس شادی کنیم، باید خود را برای مواجهه با آن نیز آماده کنیم. اگرچه احساسی بسیار ناخوشایند است، اما میتواند ما را به درک عمیقتری از خود، دیگران و عواملی که واقعاً موجب شادیمان میشوند، برساند. عوامل مختلفی بر شدت آن که تجربه میکنیم تأثیرگذارند. یکی از مهمترین عوامل در تعیین شدت آن، اهمیت واقعه یا اتفاقی است که رخ داده است. به عنوان مثال، خبر اینکه رستوران محبوب شما غذای مورد علاقهتان را سرو نمیکند، ناامیدکننده است، اما به اندازه خبر عدم استخدام در شغلی که آرزویش را داشتهاید، تأثیرگذار نیست. عامل دیگری که در این زمینه مهم است، مدت زمانی است که برای وقوع آن اتفاق خاص منتظر بودهاید؛ برای مثال، طرد شدن از سوی کسی که سالها به او علاقه داشتهاید، به مراتب سختتر از پایان یک رابطه کوتاهمدت خواهد بود. سومین عامل در تعیین شدت آن، میزان قطعیت نتایج و اتفاقات است. به عنوان مثال، ناامیدی ما از رد شدن در آزمونی که میتوانیم چندین بار در آن شرکت کنیم، بسیار کمتر از ناامیدی ناشی از شکست در امتحانی است که تنها یک بار فرصت شرکت در آن را داریم.
ناامید
لغت نامه دهخدا
وگر بازگرداندم ناامید
نباشد مرا روز با او سپید.فردوسی.تنش لرز لرزان بکردار بید
دل از جان شیرین شده ناامید.فردوسی.به ایرانیان برنتابید شید
دل پهلوانان شده ناامید.فردوسی.کودکان ناامید گشتند و صیدی راقید نتوانستند کرد. ( سندبادنامه ص 335 ).
سیاه مرا هم تو گردان سپید
مگردانم از درگهت ناامید.نظامی.گفت چو هستم ز جهان ناامید
روی سیه بهتر و دندان سفید.نظامی.ناامیدم مکن از سابقه روز ازل
تو چه دانی که پس پرده که خوب است و که زشت.حافظ.|| درمانده و بیچاره و لاعلاج. ( ناظم الاطباء ). || در تداول عام، محروم. بی نصیب.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
ویکی واژه
deluso
آن که امید ندارد.
درمانده، بیچاره.
جمله سازی با ناامید
به جز با غم و ناامیدی دلم آشنا نیست
ندانم چه بود اینکه گشتند آخر چنین ناامید از تو امیدواران
ازین زندگانی شدم ناامید سیه شد مرا بخت و روز سپید