آتش کردن

لغت نامه دهخدا

( آتش کردن ) آتش کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) افروختن آتش. تأجیج.

فرهنگ فارسی

( آتش کردن ) ( مصدر ) ۱ - افروختن آتش ۲ - در کردن گلوله از تفنگ و توپ .
افروختن آتش

ویکی واژه

آتش‌کردن
سوزاندن. بگو ماشاء‌الله تا بروم اسپند آتش کنم. «جمال‌زاده»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال تاروت فال تاروت فال ابجد فال ابجد فال راز فال راز