رابح

لغت نامه دهخدا

رابح. [ ب ِ ] ( ع اِ ) یکی یا شتربچه ازمادر جدا شده. ج ، رباح. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || سوددهنده. نفعبخش. ( غیاث اللغات ). سودمند. مقابل خاسر. سودکننده. ( آنندراج ) :
حاصل و رابح و موجود به هر وقت ز تست
هرچه سلطان جهان را غرض و کام و هواست.مسعودسعد.

فرهنگ معین

(بِ ) [ ع . ] (اِفا. ) سودبخش ، سودآور، نافع .

فرهنگ عمید

۱. سودکننده.
۲. سود دهنده، سودآور، سودمند.

فرهنگ فارسی

سودکننده، سوددهنده، سود آور، سودمند
( اسم ) سود بخش سود آور نفع دهنده .

ویکی واژه

سودبخش، سودآور، ناف
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ای چینگ فال ای چینگ فال فرشتگان فال فرشتگان فال پی ام سی فال پی ام سی