داو دادن

لغت نامه دهخدا

داو دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) نوبت بازی دادن در نرد و شطرنج. || مجال دادن. مهلت دادن. گذاردن :
هر خری در خرمنش میکرد گاو
کشته را هرگز سگان ندهند داو.مولوی.

فرهنگ معین

(دَ ) (مص م . ) حق تقدم برای حریف قایل شدن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) حق تقدم برای حریف قایل شدن ( در بازی و قمار ) نوبت به دیگر دادن .

ویکی واژه

حق تقدم برای حریف قایل شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تاروت فال تاروت فال اعداد فال اعداد فال ارمنی فال ارمنی