اضائه

لغت نامه دهخدا

اضائه. [ اِ ءَ ] ( ع مص ) رجوع به اضاءة شود.

فرهنگ معین

(اِ ئِ ) [ ع . اضاعة ] نک اضائت .

فرهنگ عمید

۱. روشن شدن.
۲. روشن کردن.

فرهنگ فارسی

روشن شدن . یا روشن کردن . یا انداختن کمیز را .

ویکی واژه

اضاعة نک اضائت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال راز فال راز فال تاروت فال تاروت فال ای چینگ فال ای چینگ