سولوق

لغت نامه دهخدا

سولوق. ( ترکی - مغولی ، اِ ) خورجینی که سابق در سفر همراه می برده اند. ( فرهنگ فارسی معین ) : از آن وجه میوه ها در سولوق ریختم. ( جهانگشای جوینی ). چون باردو رسید میوه ها را از سولوق بیرون آورده است. ( جهانگشای جوینی ).

فرهنگ معین

[ تر - مغ . ] (اِ. ) خورجینی که سابقاً در سفر همراه می برده اند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) خورجینی که سابقا در سفر همراه می برده اند .

ویکی واژه

خورجینی که سابقاً در سفر همراه می‌برده‌اند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ورق فال ورق فال ای چینگ فال ای چینگ