مودت

مودت

مودت به احساس عمیق محبت و علاقه‌ای اشاره دارد که بین افراد، به ویژه در روابط نزدیک مانند خانواده، دوستان یا زوج‌ها وجود دارد. این واژه در متون ادبی، دینی و فلسفی به کار می‌رود و به عنوان یک ویژگی مثبت در روابط انسانی تلقی می‌شود.

مودت می‌تواند به معنای دوستی، حمایت، همدلی و ارتباط عاطفی عمیق بین افراد نیز باشد. در برخی متون دینی، به ویژه در قرآن کریم، به مودت به عنوان یکی از ویژگی‌های روابط زناشویی اشاره شده است و بر اهمیت محبت و دوستی در زندگی مشترک تأکید شده است.

لغت نامه دهخدا

مودت. [ م َ وَدْ دَ ] ( ع اِمص ) مودة. دوستی و محبت و صداقت و رفاقت و مهربانی و خیرخواهی و نیک اندیشی. ( ناظم الاطباء ). مصادقت. خلت. ود. وداد. مهر. حب. دوستی. مهربانی. ( یادداشت مؤلف ):
گفتم دلش چه دارد و عقلش چه پرورد
گفتا یکی مودت دین و یکی سنن.فرخی.مودت چون به خدمت استوار است
از این بهتر ترا دیگر چه کار است.ناصرخسرو.هرکجاکه عقیدت ها به مودت آراسته گشت اگر در مال و جان بایکدیگر مواسات رود... هنوز از وجوب آن قاصر باشد. ( کلیله و دمنه ). برزویه گفت قوی تر رکنی بنابر مودت کتمان اسرار دوستان است. ( کلیله و دمنه ).
حریف، عهد مودت شکست و من نشکستم
خلیل، بیخ ارادت برید و من نبریدم.سعدی.چون نبود خویش را دیانت و تقوی
قطع رحم بهتر از مودت قربی.سعدی.مودت اهل صفا چه در روی و چه در قفا. ( گلستان ). دانشمند پس از چند روز چون مودت معهود برقرار ندید... ( گلستان ).
- مکتوب مودت؛ مکتوب مودت اسلوب. مکتوبی که از روی نهایت دوستی نوشته شده باشد. ( ناظم الاطباء ).
- مودت اختتام؛ هر آن چه به دوستی مهر شده و انجام پذیرفته باشد.( ناظم الاطباء ). که پایان آن با دوستی باشد. که به دوستی پایان یافته باشد.
- مودت کردن؛ دوستی کردن و اظهار اخلاص نمودن.
مودة. [ م َ وَدْ دَ ] ( ع اِمص ) دوستی و محبت. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مودت شود. || ( اِ ) کتاب. منه قوله تعالی: تلقون الیهم بالمودة؛ ای بالکتب. ( منتهی الارب ). || کتاب و نامه. ( ناظم الاطباء ).
مودة. [ م َ وَدْ دَ / م ِ وَدْ دَ ] ( ع مص ) دوست داشتن کسی را. ( منتهی الارب ). ود.وداد. ودادة. موددة. مودودة، به معنی ود. ( ناظم الاطباء ). دوست داشتن. ( ترجمان القرآن جرجانی ص 96 ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). و رجوع به ود شود.

فرهنگ معین

(مَ وَ دَّ ) [ ع. مودة ] (مص ل. ) دوستی، رفاقت.

فرهنگ عمید

۱. دوستی کردن.
۲. عشق و محبت، دوستی.

فرهنگ فارسی

دوستی کردن، عشق و محبت، دوستی
۱ - ( مصدر ) دوستی کردن. ۲ - ( اسم ) دوستی محبت: [ حریف عهد مودت شکست و من نشکستم خلیل بیخ ارادت برید و من نبریدم. ] ( سعدی. غزلیات. چا. فروغی.۲٠۸ )

ویکی واژه

مودة
دوستی، رفاقت.

جملاتی از کلمه مودت

همچنین در تاریخ ۹ آوریل ۱۹۷۲ در زمان نخست‌وزیری کاسیگین قرارداد مودت میان اتحاد شوروی و عراق منعقد شد. این قرارداد ۱۵ ساله به وسیلهٔ نخست‌وزیر شوروی و ژنرال حسن البکر رئیس‌جمهور عراق در ۱۴ ماده در بغداد به امضاء رسید.
خدا را یافتم در عین آتش نمودت جان شده در عشق ذاتش
شمار آسی‌هایی که در جنگ جهانی دوم به جبهه‌ها رفتند ۱۱۰ هزار و تلفات آنها نیمی از این تعداد برآورد می‌شود. بدین‌سان امانت آسی‌ها نسبت به روسیه به اثبات رسید و این امر در تحکیم روابط مودت‌آمیز و مسکو تا امروز هم به قوت خود باقی است.
سعد بن شَدّاد سمَعی شهرت‌یافته به ابوعثمان ناجم (؟-۹۲۶) ادیب و شاعر عربی بود. با ابن رومی مودت داشت.
در توضیح و تفسیر آیهٔ ۲۳ سورهٔ شُوریٰ مشهور به آیه مودت، طباطبایی در المیزان ضمن گزارش و نقد گفته‌های مختلف مفسران، گفته است که مقصود از «مَوَدَّتِ قُربیٰ»، محبّت اهل بیت محمّد؛ یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین است. او در ادامه، روایات گوناگونی از اهل سنت و شیعه را آورده است که این موضوع را تصریح کرده‌اند. مفسران اهل سنت همچون فخر رازی و ابن کثیر نیز به این موضوع اشاره کرده‌اند.
درس و کتاب آخر ارباب معرفت درس مودت است و کتاب محبت است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم