سنبوت

لغت نامه دهخدا

سنبوت. [ سَم ْ ن َ ] ( ع ص ) مرد خشمناک. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(سَ ) (اِ. ) هیکل ، نمود، نمودار.

فرهنگ عمید

نمود، هیکل: چون تو از خوان شرع بی قوتی / تو و سالوس و کبر و سنبوتی (سنائی: ۱۳۲ ).

ویکی واژه

هیکل، نمود، نمودار.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل فال ارمنی فال ارمنی فال کارت فال کارت