زنائی

لغت نامه دهخدا

زنائی. [ زَ ئی ی ] ( ص نسبی ) زناکار. ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اندک
اندک
کس خل
کس خل
فاسد
فاسد
نمایان
نمایان