ذنابه

لغت نامه دهخدا

( ذنابة ) ذنابة.[ ذِ ب َ ] ( ع اِ ) آبراهه در پستی. راه گذر آب در نشیب. ( مهذب الاسماء ). || نهری که از مرغزار بجانب دیگر رود. || میانه راه یا عام است. || خویشی. قرابت. || زهدان.
ذنابة.[ ذِ ب َ ] ( اِخ ) نام موضعی است و گفته اند به یمن.
ذنابة. [ ذُ ب َ ] ( اِخ ) جایگاهی است در بطایح میان واسط و بصرة. || موضعی است به یمن.
ذنابة. [ذُ ب َ ] ( ع اِ ) سپس رو. || نوک کفش. || آبراهه در پستی. || نهری که از مرغزار بجانب دیگر رود. || پایان جوی. || پایان هر چیزی. || دنباله چیزی. || ذنابةالوادی ؛ جای منتهای سیل وادی. || ذُنابةالدهر؛ اواخر زمان آن. ج ، ذِناب ، ذُنابیب. || در جهانگشای جوینی اگر تصحیفی در کلمه نباشد ذنابه بمعنی حاصل و مترادف خلاصه آمده است : و هرچه در این جزء مسطور گشت خلاصه و ذنابه آن این دو سه کلمه است : ( آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند ). یعنی مغول لعنهم اﷲ.

فرهنگ معین

(ذُ بَ یا بِ ) [ ع . ذنابة ] (اِ. ) ۱ - پایان هر چیزی . ۲ - دنبال چیزی . ۳ - خلاصه .

فرهنگ عمید

۱. پیرو، دنباله، دنبالۀ چیزی، پایان چیزی.
۲. جایی از وادی که مسیل به آن منتهی شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - پایان هر چیز . ۲ - دنبایه چیزی . ۳ - جای منتهای سیل وادی . ۴ - خلاصه .

ویکی واژه

ذنابة
پایان هر چیزی.
دنبال چیزی.
خلاصه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال احساس فال احساس فال فرشتگان فال فرشتگان فال اعداد فال اعداد