خرکس

لغت نامه دهخدا

خرکس. [ خ َ ک ُ ] ( ص مرکب ) ابله. احمق. بی عقل.( از برهان قاطع ) ( از انجمن آرای ناصری ) :
چلپی آن ز خرکسان ممتاز
دست پرورده غیاث دراز.شفائی ( از آنندراج ).|| کاهل. سست و پرگو. ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

ابله احمق بی عقل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال عشقی فال عشقی فال تک نیت فال تک نیت فال پی ام سی فال پی ام سی