ترهه

لغت نامه دهخدا

( ترهة ) ترهة. [ ت ُرْ رَ هََ ] ( ع اِ ) باطل و سخن بی فایده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || راه خرد که از راه بزرگ بیرون رود. || بلا. || باد. || ابر. || زمین هموار. ( منتهی الارب )( آنندراج ). || زمین بی آب و گیاه. || جانوری است کوچک در ریگستان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ج ، ترهات. تراریه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). و رجوع به ترهات و تراریه در همین لغت نامه شود.

فرهنگ معین

(تُ رَّ هِ ) [ ع . ترهة ] (اِ. )=تره : ۱ - بیهوده ، یاوه . ۲ - سخن بیهوده . ج . ترهات .

فرهنگ عمید

سخن بی فایده، یاوه، بیهوده.

فرهنگ فارسی

سخن بی فایده، یاوه، بیهوده، ترهات جمع
( اسم ) ۱- بیهوده یاوه . ۲- سخن بیفایده. جمع : ترهات .
باطل و سخن بیفایده ٠ یا راه خرد که از راه بزرگ بیرون رود ٠ یا بلا ٠ یا باد ٠

ویکی واژه

=تره:
ترهة
بیهوده، یاوه.
سخن بیهوده.
ترهات.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال تک نیت فال تک نیت فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت