ترافع

لغت نامه دهخدا

ترافع. [ ت َ ف ُ ] ( ع مص ) بهم چیزی برداشتن. ( زوزنی ) ( آنندراج ) ( المنجد ). بلند کردن چیزی را بواسطه اتفاق در جهد و کوشش دو نفر. ( ناظم الاطباء ). || با هم عرض کردن چیزی را پیش حاکم. ( آنندراج ). رجوع مدعی و مدعی علیه به قاضی مَرْضی الطرفین. ( از ناظم الاطباء ). قصه برداشتن خصمین بداور. ( المنجد ). ترافعا الی الحاکم ؛ تحاکما. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(تَ فُ ) [ ع . ] (مص ل . ) با هم به پیش قاضی رفتن .

فرهنگ عمید

با هم مرافعه پیش قاضی بردن.

فرهنگ فارسی

( مصدر )با هم بداور شدنبا هم مرافعه پیش قاضی بردن . جمع : ترافعات .

ویکی واژه

با هم به پیش قاضی رفتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال حافظ فال حافظ فال اعداد فال اعداد فال تخمین زمان فال تخمین زمان