تبطیل

لغت نامه دهخدا

تبطیل. [ ت َ ] ( ع مص ) عاطل کردن چیزی. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). ضایع کردن چیزی و ضد اقامه آن. ( از قطر المحیط ) : و عظیم تر مشکل بر اهل تقلید، و تبطیل توحید ایشان ، قول خدای است که همی گوید.... ( جامع الحکمتین ناصرخسرو چ هنری کربین و دکتر معین ص 43 ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) باطل کردن ، باطل ساختن .

فرهنگ عمید

باطل کردن.

ویکی واژه

باطل کردن، باطل ساختن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال تاروت فال تاروت فال ارمنی فال ارمنی فال میلادی فال میلادی