بندی خانه

لغت نامه دهخدا

بندیخانه. [ ب َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) زندان که ترجمه سجن است. ( آنندراج ). زندان. بندخانه. ( فرهنگ فارسی معین ) :
ز بندیخانه چشمم که جسته
که زنجیرش سراپا رنگ بسته.محمدقلی سلیم ( از آنندراج ).

فرهنگ معین

( ~. نِ ) (اِمر. ) زندان ، بندخانه .

فرهنگ عمید

جای اسیران و بندیان.

فرهنگ فارسی

زندان، جای اسیران وبندیان
( اسم ) زندان بند خانه .

ویکی واژه

زندان، بندخانه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال پی ام سی فال پی ام سی فال زندگی فال زندگی فال آرزو فال آرزو