افتراء

لغت نامه دهخدا

افتراء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) دروغ گفتن بر کسی و بهتان. ( آنندراج ). دروغ بربافتن. ( منتهی الارب ) ( المصادر زوزنی ). دروغ فرابافتن. ( تاج المصادر بیهقی ). دروغ بربافتن. ( ناظم الاطباء ). دروغ بستن بر کسی. ( از اقرب الموارد ). دروغ بربافتن. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). و به این معنی ناقص یائی است. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). ظِنَّه. بَجَل. دروغ پیوستن. دروغ ساختن بر.افترا بستن به اِفک. اِفت. ( یادداشت بخط مؤلف ) : در معنی بعث و قیامت... برسبیل افتراء هیچ چیز نگفتم. ( کلیله و دمنه ). هرچه بزرق و افتراء ساخته شود... دست تدارک از آن قاصر... باشد. ( کلیله و دمنه ). || پوستین پوشیدن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). چون واوی باشد، پوستین پوشیدن. ( ناظم الاطباء ). جبه پوشیدن. تقول : «المفتری لایجد البرد». ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) تهمت زدن ، بهتان .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] افتراء یکی از رذائل اخلاقی است و به معنای از پیش خود بافتن و نسبت غیر واقع به کسی دادن را گویند.
این واژه از ریشه «ف ـ ر ـ ی» و در اصل به معنای قطع کردن و شکافتن است.
راغب گوید: «فری» به معنای بریدن پوست برای دوختن و اصلاح و «اِفراء» شکافتن آن به قصد افساد است و «افترا» در هر دو معنا به کار می رود.
معنای اصطلاحی افتراء
و در اصطلاح به معنای از پیش خود بافتن، به دروغ به کسی چیزی نسبت دادن ، متهم ساختن ناروای فرد، گروه یا نهادی خاص از روی بدخواهی، انگیزه های خود خواهانه، حسد، انتقام و غیره است.
ارتباط معنی لغوی با اصطلاحی
وجه ارتباط این معنا با معنای لغوی ممکن است این باشد که فرد با افترای به دیگری و متهم کردن وی ارتباط او را با جامعه قطع و او را طرد می کند.
فرق افتراء با دروغ
...
[ویکی الکتاب] معنی بُهْتَانٌ: افتراء ( آن را بهتان نامیدهاند ، چون شخص مورد افتراء را مبهوت میکند )
معنی مُّفْتَرًی: افتراء بسته شده - به دروغ نسبت داده شده (افتراء : کاری را به غیر کننده اش نسبت دادن)
معنی مُفْتَرَیَاتٍ: افتراء بسته شده ها - به دروغ نسبت داده شده ها (افتراء : کاری را به غیر کننده اش نسبت دادن)
معنی مُفْتَرِینَ: افتراء زنندگان - به دروغ نسبت دهندگان (افتراء : کاری را به غیر کننده اش نسبت دادن)
معنی یَفْتَرِی: دروغ می بندد - افتراء می زند
معنی مُفْتَرٍ: افتراء زننده (افتراء:نسبتی به دروغ دادن -کاری را به غیر کننده اش نسبت دادن)
معنی یُفْتَرَیٰ: به دروغ بافته شده است- افتراء زده شده است ( افک به معنای گرداندن هر چیزی است از صورت اصلیش ، و لذا به دروغ هم افک می گویند)
معنی یَفْتَرِینَهُ: آن را به دروغ و افتراء نسبت ندهند (عبارت "وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ " یعنی : طفل حرامزاده خود را به دروغ و افترا به شوهرانشان نبندند)
ریشه کلمه:
فری (۶۱ بار)

ویکی واژه

تهمت زدن، بهتان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند استخاره کن استخاره کن فال انگلیسی فال انگلیسی فال ابجد فال ابجد