اغترار

لغت نامه دهخدا

اغترار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) فریفته گردیدن. یقال : اغتر به. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). فریب خوردن بگمان امن بودن و محفوظ نماندن : اغترّ بکذا؛ خدع و ظن به الامن فلم یتحفظ. ( از اقرب الموارد ). || غافل و بی خبر شدن و بغفلت افتادن. یقال : اغتررت یا رجل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بر غفلت کسی آمدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). یقال : «اغتره ؛ ای اتاه علی غرة منه ». ( منتهی الارب ). بر غفلت آمدن کسی را: اغتر فلانا؛ اتاه علی غرة. ( از اقرب الموارد ). || غفلت کسی را خواستن : اغتر الرجل ؛ طلب غرته ای ؛ غفلته. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) فریفته شدن ، فریب خوردن ، مغرور شدن . ۲ - (اِمص . ) فریفتگی .

فرهنگ عمید

۱. مغرور شدن.
۲. به غفلت افتادن.
۳. فریب خوردن، فریفته شدن.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) فریفته شدن فریب خوردن مغرور شدن . ۲ - ( اسم ) فریفتگی .

ویکی واژه

فریفته شدن، فریب خوردن، مغرور شدن.
فریفتگی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال میلادی فال میلادی