آسوده کردن

ویکی واژه

آسوده‌کردن
راحت کردن، آرام کردن.‌ خیال کسی را راحت کردن. اقامت این امر ایشان را آسوده کرد. «حاج‌سیاح»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بلاوجه
بلاوجه
سعادت
سعادت
گوت
گوت
مطلقه
مطلقه