لغت نامه دهخدا ( آدمی کش ) آدمی کش. [ دَ ک ُ ] ( نف مرکب ) قاتل : میباش طبیب عیسوی هش اما نه طبیب آدمی کش.نظامی.
فرهنگ عمید ( آدمی کش ) ۱. آن که مردم را بکشد، قاتل، آدمکش: می باش طبیب عیسوی هُش / اما نه طبیب آدمی کش (نظامی۳: ۳۷۷ ).۲. [مجاز] بی رحم.