شاهسار

شاهسار در زبان فارسی به معنای مانند و شبیه به شاه است و همچنین نام یکی از شاعران دربار سامانیان می باشد. واژهٔ شاه از ریشهٔ خشای به معنای حاکمیت در پارسی باستان نشأت گرفته است. در زبان اوستایی، به شاهان خشیتره می‌گفتند که این واژه از ریشهٔ کشتره در زبان سانسکریت به معنای محافظت‌کننده در برابر ویرانی است. برخی محققان، از جمله کریستین بارتولومه، این واژه را نیز به ریشهٔ خشای مرتبط می‌دانند. در سانسکریت، واژهٔ شاس به معنای حکومت کردن وجود دارد و در اوستا نیز با شکل شاستر همین معنا را دارد. به نظر می‌رسد که اصل واژهٔ شاه به زبان پهلوی برمی‌گردد و در پارسی باستان به شکل خشیتیا به کار رفته است. این واژه همچنین با شاتهر به معنای شهر هم‌ریشه است. واژهٔ یونانی ساتراپ به معنای حاکم نیز تحت تأثیر این شبکهٔ واژگانی شکل گرفته است. در لغت، شاه به معنای سرور، حاکم، و شخصی قدرتمند که مجاز به اعمال قدرت است، به کار می‌رود. همچنین، شاه به معنای اصل و خداوند نیز آمده است، زیرا پادشاهان به عنوان اصل و خداوند مردم شناخته می‌شوند و به همین دلیل به آن‌ها شاه گفته می‌شود.