شاه ازمای

لغت نامه دهخدا

( شاه آزمای ) شاه آزمای. [ زْ / زِ ] ( نف مرکب ) آزماینده شاه. امتحان کننده شاه:
پژوهنده ای بود حجت نمای
در آن انجمن گشت شاه آزمای.نظامی.

فرهنگ فارسی

( شاه آزمای ) آزمودن شاه عمل شاه آزماینده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
رویداد
رویداد
لاشی
لاشی
علت
علت
چیره
چیره