یلبه

لغت نامه دهخدا

( یلبة ) یلبة. [ ی َ ل َ ب َ ] ( ع اِ ) یکی یلب. یک جوشن چرمین. ( ناظم الاطباء ). جوشن. ( دهار ). نوعی از زره که از پوست بعض حیوان سازند. ( آنندراج ). جوشن و آن غیر درع است که زره باشد. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به یلب شود.
یلبه. [ ی َ ل َ ب َ ] ( ع اِ ) یلبة. جوشن.

فرهنگ فارسی

(اسم ) جوشن
یکی یلب یعنی یک جوشن چرمین جوشن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال ابجد فال ابجد فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت