گوالش

لغت نامه دهخدا

گوالش. [ گ ُ ل ِ ] ( اِمص ) عمل گوالیدن. نما. نمو. ریع. فزونی. برکت. ( یادداشت مؤلف ):
نه گاه بسودن مر او را نمایش
نه گاه گوالش مر او را گرانی.فرخی.و رجوع به گوالیدن شود.

فرهنگ معین

(گُ لِ ) (اِمص. ) ۱ - نمو، نشو و نما. ۲ - فزونی. ۳ - برکت.

فرهنگ فارسی

( اسم ) عمل گوالیدن: ۱ - نما نمو نشو و نما. ۲ - فزونی ریع. ۳ - برکت.

ویکی واژه

نمو، نشو و نما.
فزونی.
برکت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال ای چینگ فال ای چینگ فال احساس فال احساس استخاره کن استخاره کن