کپیدن

لغت نامه دهخدا

کپیدن. [ ک َ دَ ] ( مص ) ( کلمه آهرمنی ) خفتن. خوابیدن. تمرگیدن. ( یادداشت مؤلف ). در حالت نشسته به روی افتاده خوابیدن. ( ناظم الاطباء ). || برداشتن. برگرفتن. ( یادداشت مؤلف ). || بمعنی ربودن باشد. ( برهان ) ( از آنندراج ). ربودن. دزدیدن. گرفتن. ( ناظم الاطباء ). قاپیدن. ( یادداشت مؤلف ):
در خون جگر بسی تپیدم
تا بوسه ای از لبش کپیدم.عنصری ( از فرهنگ جهانگیری ).رجوع به قاپیدن شود. || بکارت گرفتن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(کَ دَ ) (مص ل. ) ۱ - خفتن، خوابیدن. ۲ - ربودن، دزدیدن.

فرهنگ عمید

۱. [عامیانه] خوابیدن، خفتن.
۲. (مصدر متعدی ) [قدیمی] ربودن.

فرهنگ فارسی

خوابیدن، خفتن، به معنی ربودن هم گفته شده
( مصدر ) ربودن: [ در خون جگر بسی تپیدم تا بوسه ای از لبش کپیدم ]. ( عنصری )

ویکی واژه

خفتن، خوابیدن.
ربودن، دزدیدن.