کلوخ انداختن

لغت نامه دهخدا

کلوخ انداختن. [ ک ُ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) افکندن کلوخ به جانب کسی یا چیزی. پرتاب کردن کلوخ به جایی یا به سویی:
کلوخ انداخته چون خشت در آب
کلوخ اندازیی ناکرده دریاب.نظامی.لتحه لتحاً؛ کلوخ انداخت بر اندام یا بر روی کسی پس داغدار ساخت یا کور کردچشم وی را. ( منتهی الارب ). و رجوع به کلوخ انداز شود.

فرهنگ فارسی

افکندن کلوخ به جانب کسی یا چیزی. پرتاب کردن کلوخ به جایی یا به سویی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
قالب
قالب
مودت
مودت
مطاع
مطاع
گولاخ
گولاخ