کریشنگ

در لغت‌نامه‌های فارسی همچون برهان و آنندراج، واژهٔ کریشنگ به عنوان اسمی با ریشه‌ای کهن به کار رفته است. بر پایهٔ این منابع، این واژه به معنای شکاف عمیق زمین و صخره‌های سخت کوهستان است. این اصطلاح در متون ادبی و کهن فارسی برای توصیف مکان‌های صعب‌العبور و ژرفاهای طبیعی به کار می‌رود و نشان‌دهندهٔ دقت و ظرافت زبان فارسی در بیان پدیده‌های طبیعی است. کاربرد آن در متون معیار، بر غنای ادبی و دامنهٔ واژگانی این زبان می‌افزاید. در نگارش امروزی، رعایت دقیق املای صحیح، استفاده از فاصله و نیم‌فاصله و همچنین نشانه‌گذاری مناسب، برای پاسداشت صحت و سلامت متون فارسی ضروری است.

لغت نامه دهخدا

کریشنگ. [ ک ُ ش َ ] ( اِ ) مغاک و کوه را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سنی چوخ ایستیرم
سنی چوخ ایستیرم
بخش
بخش
احتساب
احتساب
متعاقبا
متعاقبا