کالیو کردن

لغت نامه دهخدا

کالیو کردن. [ وْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سرگشته و گیج کردن: و بخاری از وی سر دماغ شود که مردم را کالیو کند تا اندیشه بشولیده شود. ( کیمیای سعادت ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) سر گشته کردن گیج کردن: [ و بخاری از وی سر دماغ شود که مردم را کالیو کند تا اندیشه بشولیده شود ]. ( کیمیای سعادت )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
گاییدن
گاییدن
پوزیشن
پوزیشن
فال امروز
فال امروز