چشم الوس

لغت نامه دهخدا

( چشم آلوس ) چشم آلوس. [ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) نگرستن بود بگوشه چشم. ( فرهنگ اسدی ). بمعنی چشماغیل است که بغضب و قهر بگوشه چشم نگاه کردن باشد. ( برهان ). بمعنی چشم آغیل است. ( جهانگیری ). بگوشه چشم نگریستن از روی قهر بر دشمن.( انجمن آرا ) ( آنندراج ). نظر بگوشه چشم. ( فرهنگ نظام ). چشماغل. چشماغول. چشماغیل. چشم زهره:
کیوس وار بگیرد همی بچشمالوس
بسال فرخ شبها امیر روز غدیر.دقیقی ( از فرهنگ اسدی ).|| کژبین. ( ناظم الاطباء ). || بغضب نگاه کننده را نیز گویند. ( برهان ). رجوع به چشماغل و چشماغول و چشماغیل شود.

فرهنگ معین

( چشم آلوس ) ( ~. ) (اِ. ) نک چشم آغیل.

فرهنگ عمید

( چشم آلوس ) =چشم آغیل

فرهنگ فارسی

( چشم آلوس ) ۱ - ( اسم ) نگریستن بگوش. چشم چشم آغیل. ( صفت ) بغضب نگاه کننده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
طولانی
طولانی
ارق ملی
ارق ملی
هیز
هیز
تعمیم
تعمیم