لغت نامه دهخدا پیمان گسیختن. [ پ َ / پ ِ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) پیمان گسلیدن. || شکسته شدن عهد: وفا از که جوید که پیمان گسیخت خراج از که خواهد که دهقان گریخت.سعدی.
فرهنگ فارسی ( مصدر ) ۱- پیمان گسستن. ۲- ( مصدر ) شکسته شدن عهد: وفا از که جوید که پیمان گسیخت خراج از که خواهد که دهقان گریخت. ( سعدی )