پلغیدگی

لغت نامه دهخدا

پلغیدگی. [ پ ُ ل ُغ ْ غی دَ / دِ ] ( حامص ) پلقیدگی. حالت و چگونگی پلغیده. رجوع به پلقیده شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اورگیم
اورگیم
ذکر یا حمید الفعال ذالمن
ذکر یا حمید الفعال ذالمن
گاییدن
گاییدن
ددی
ددی